به پایگاه اطلاع رسانی مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام...ملاثانی... خوش آمدید مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام(ملاثانی)
مسجد قاسم ابن الحسن علیه السلام(ملاثانی)
 
با ذکر صلوات وارد شوید
با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...! خواهرم حجابت . برادرم نگاهت گزارش تصویری مراسم جشن دهه مبارک فجر 4 حرف قشنگ (!) چند دقیقه ؟! حرمت نماز از نظر رسول خدا امام صادق (ع) آقا شرمنده ایم همسری که لقمه ای ... قانون سقوط... نحوه انجام سجده سهو ما کجای قرآنیم؟؟؟ شیطان کیست؟ انشا با موضوع نماز دانلود فیلتر شکن جدید محرم 1392 جملات کوتاه وزیبا در مورد محرم وامام حسین (ع) امام حسين عليه السلام از ديدگاه انديشوران جهان... اعمال دهه اول ماه ذی الحجه گزارش تصویری اردوی زیارتی سیاحتی مشهد مقدس 1392/6/20 دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟ تصاویر جلسه هفتگی ختم و تفسیر قرآن کریم مورخ 1392/6/25 (جزء چهارم) داستان رابطه شیطان با نماز تصاویر جلسه هفتگی ختم و تفسیر قرآن کریم مورخ 1392/6/18 (جزء سوم) ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن داستان کوتاه 2 تصاویر مراسم ترویج فرهنگ قرآنی مورخ 1392/5/28 جزء اول می گویند خدا همه جا حاضر است چرا رو به قبله باید نماز خواند؟ شبهای قدر رمضان 1392 به روایت تصویر  حکم وضو گرفتن قبل از وقت نماز علی (ع) در شب 19 رمضان چه اذکاری می گفتند؟ لیالی القدر آتش جهنم را 70بار آب زدند تا که شد گرمای دنیا گزارش تصویری مراسم ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان حرفهای در گوشی با روزه داران خاطرات شیرین داستان کوتاه احادیثی در باره (عمر آدم) آقا حواست هست؟ چگونه خواب امام زمان (عج) را ببینم؟ سخن یک بزرگ آیت الله فاضل لنکرانی قصابی که گوشتش گوشت مسلمانان است +تصویر(18+) حکایت بهلول و خلیفه گزارش تصویری 2 هرگز... بشتابید ثبت نام شروع شد

http://majdifamily2.ir/wp-content/uploads/2013/07/p4471_1888748672_beahxqSc_.jpg

روزی روزگاری بود

مردی بود که همیشه برای خواندن نماز به مسجد می رفت

شبی آماده شد و لباس آراسته پوشید و راهی مسجد شد .

از قضا آن شب باران تندی شروع به باریدن کرده بود.

و چون زمین خیس بود مرد در بین راه به زمین خورد و تمام لباس هایش کثیف و گلی شد.

پس به خانه برگشت و لباس هایش را عوض کرد و دوباره به راه افتاد.

اما چند قدم بیشتر بر نداشته بود که پایش سر خورد و دوباره زمین خورد

و باز راهی منزلش شد و لباس هایش را عوض کرد و به راه افتاد.

این بار مردی را دید که فانوسی به دست گرفته بود و خواستار آن بود که مردرا تا مسجدهمراهی کند.

آن دو با هم به راه افتادند و چون به در مسجد رسیدند مرد به آن شخص فانوس به دست تعارف کرد که اول او وارد

مسجد شود اما آن شخص امتناع می کرد و وارد نمی شد .

مرد از او پرسید که دلیل این همه اجتناب او از مسجد چیست؟

آن شخص در پاسخ گفت :دلیل آن است که من شیطانم .

مرد کمی ترسید و گفت :اگر تو شیطانی ، پس چرا مرا تا در مسجد همراهی کردی؟

شیطان گفت:بار اولی که به مسجد می آمدی من باعث شدم که زمین بخوری

وچون تو دوباره تصمیم گرفتی که به مسجد بروی ،خداوند تمام گناهانت را آمرزید و من هم دوباره کاری کردم که به

زمین بخوری اماچون قصد کردی که باز به مسجد بروی ، خداوند گناهان پدر و مادرت را نیز آمرزید ومن ترسیدم که

اگر باز باعث شوم که تو به زمین بخوری و تودوباره به مسجد بروی ، خداوند گناهان فامیل و خاندانت را نیز بیامرزد.

این بود که گفتم تو را تا در مسجد همراهی کنم تا به سلامت به مسجد برسی



منتظر نظرات خوب شما هستیم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, توسط محب اهل بیت